در زمان قاجار خانوادههای اعیان یک روضهخوان هم داشتند
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۹۹۵۹۷
به گزارش خبرنگار مهر، نخستین پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آئینهای مذهبی، با حضور سعید طاووسی مسرور عضو شورای علمی همایش و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و صابر جعفری عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به صورت حضوری و مجازی در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این نشست صابر جعفری سخنان خود را با عنوان «تحلیل جامعه شناختی تکوین و تطور روضههای خانگی در دوره پهلوی اول» آغاز کرده و این موضوع را جزئی از یک پژوهش کلانتر، با عنوان «سیر تکوین و تطور نهادی هیأت در شهر تهران» معرفی کرد.
وی با بیان مقدمهای متدولوژیک در رابطه با معنای نگاه علمی به تاریخ و امکانسنجی واجد کلیت و ضرورت دانستن گزارههای تاریخی، گفت: مقصود من از روضههای خانگی در این ارائه، امری تکیه است که از عصر قاجار تا پهلوی در قالب فرمی خاص، توسعه مییابد؛ لذا در این پژوهش، هیأت و روضه به معنای کلی و جامع آنکه از عصر اهلبیت علیهم السلام رواج یافته است، موردنظر نیست.
این عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی با ارائه تصویری از نیروهای اجتماعی اصلی در دوره قاجار و تقسیمبندی آنها به سه دسته اعیان و اشراف دور از حلقه قدرت، روحانیت ذینفوذ و در نهایت، نیروی پر رنگ بازار، به تبیین اثرگذاری آنها در گسترش روضههای خانگی پرداخت و اظهار کرد: بر اساس اسناد تاریخی، در برابر فرم غالب عزاداری یعنی تعزیه، که فرمی عوامانه و مربوط به طبقات پایین محسوب میشده است، یک فرم ویژه، یعنی روضههای خانگی به وجود آمد که مختص خاندانهای اعیانی بود. برای مثال، برخی رجال دولتی یا خانوادههای مرفه نیز، به عنوان مخاطب در این مراسمهای خانگی شرکت میکردند. تشکیل اینگونه جلسات آنچنان در کسب سرمایه اجتماعی اهمیت داشت که خانوادههای اشراف، معمولاً در میان خدم و حشم خود، یک روضهخوان هم داشتند. از دیگر کارکردهای برگزاری روضه خانگی توسط اعیان و اشراف، به نوعی تمایز و تشخصآفرینی برای این خانوادهها بود.
ماجرای برپایی روضه توسط ملاعلی کنی در دوره قاجار
جعفری دومین نیروی اجتماعی دوره قاجار را روحانیت ذینفوذ دانسته و بیان داشت: افرادی چون حاج ملأ علی کنی تولیت مدرسه مروی، از چنان قدرت اجتماعی برخوردار بودند که اولین سفیر آمریکا در آن دوره گزارش کرده است که دربار و شخص شاه، در اتخاذ تصمیمات خود، نظر ایشان را جویا شده و سعی میکردند موافقتشان را جلب کنند. همین شخصیت اثرگذار، در برگزاری روضههای خانگی و چگونگی برگزاری این روضهها، نقش ویژهای داشته و با چارچوبگذاری و ارائه اسلوبهایی خاص، بر آنها نظارت میکرده است. در گزارشی از اعتماد السلطنه آمده است که حاج ملأ علی کنی در مدرسه مروی به تفصیل و با دقت درباره آداب برگزاری روضه سخن گفته و در منزل خویش، به نحوی فاخر روضه برگزار میکرده است. حتی در تاریخ ثبت شده است که ایشان ناظر به محتوای عرضه شده در فرماسیونهای عزاداری، با ملأ اسماعیل سبزواری و ملأ آقای دربندی، اختلافاتی داشته است؛ چرا که روضه از مهمترین مجاری جامعه پذیری شیعه به شمار میرود و از این حیث برای روحانیت، اهمیت بالایی داشته و حساسیت آنان نسبت به این پدیده را در پی داشته است.
دوگانه عزاداری در زمان قاجار
این متخصص جامعه شناسی ادامه داد: به نظر میرسد ما در آن دوران، شاهد یک دوگانه در عزاداری هستیم، عزاداری علمایی-نخبگانی و عزاداری عوامانه؛ چرا که مردم معمولاً مخاطب روضههای خانگی نبودند و محتوای عرضه شده در این روضهها نیز بسیار علمایی بوده و برای اکثر مردم، چندان قابل فهم نبوده است. به همین جهت هم، روضههای خانگی در این دوره، آنچنان شلوغ نیست.
جعفری با معرفی بازار به مثابه سومین نیروی اجتماعی جدی، مقدمهای طرح کرده و گفت: در دوران ایران کهن، فرمهای عزاداری به دو صورت زنانه و مردانه وجود داشته است؛ روضههای خانگی معمولاً زنانه و دستهرویها، معمولاً مردانه بوده است. در واقع، تقاطع شیوههای عزاداری با مسئله جنسیت، نشان دهنده این صورت بندی است. از باب نمونه، میتوان به تکیه خانم (متعلق به خواهر شاه طهماسب)، تکیه سادات اخوی و خانه سیدها اشاره کرد. در همه این مکانها، مجالس روضه با محوریت زنان برپا میشده است. به عبارت دیگر، زنان در متن اصلی این مجالس حضور داشتند و مردان در حاشیه بودند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه با بیان این مقدمه، به نحوه اثرگذاری بازار پرداخته و اظهار داشت: با تحولات اساسی در ساختار اجتماعی ایران و تجربه تقسیم کار مدرن به صورت تدریجی و همچنین، میل جمعیت روستایینشین به شهرنشینی، مردم به مرور از هویتهای قومی خود منفک شده و در شهرها استقرار یافتند. بازار نیز در این دوره دچار تغییراتی ماهوی شد. در خلال این تغییر و تحولات بود که هیأتهای مذهبی برای اصناف بازاری و قومیتهای مهاجر، در حکم جایی برای هویتیابی مجدد، رخ نشان داد. در نتیجه، هیأتها و روضههای خانگی با چنین کارکردی، توسعه یافتند.
وی افزود: از طرفی، بازاریها به دنبال آن بودند که در گذار از سنت به تجدد، اعتماد را که زیربنای مبادلاتشان بود، در دایره بسیار گسترده بازار مدرن، بازیابی و احیا کنند و روضههای خانگی در این امر، کمک شایانی کرد. در واقع، افرادی که سالها گرد هم آمده و پای یک روضه اشک ریختهاند و بر محور یکسری اعتقادات و باورها، با یکدیگر همدلی و همراهی کردهاند، بسیار سادهتر میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند.
وبا چه تأثیری روی فرم برگزاری عزاداری داشت؟
جعفری اضافه کرد: غیر از سه نیروی یاد شده، برخی رخدادها هم در گسترش روضههای خانگی مؤثر بودهاند. مثلاً شیوع بیماری وبا در سال ۱۲۸۷ و نیز، سال ۱۳۰۹ هجری قمری، موجب شد عزاداریهای مردم از فرمهای عمومیتری چون تعزیه، به سوی برگزاری هیأت در مقیاسهای کوچکتر مانند روضههای خانگی حرکت کند و طبق اسناد تاریخی، نظمیه ثبت کرده است که در این ایام، این نوع مجالس افزایش یافت.
رونق روضههای خانگی با ممنوعیت ایجاد شده توسط پهلوی
وی افزود: از دیگر مسائلی که روضههای خانگی را به سوی نهادمندی اجتماعی بُرد، ممنوعیت رسمی برگزاری مراسم مذهبی در دوره پهلوی اول بود. این ممنوعیت که با فرمان کشف حجاب توأم بود، از سال ۱۳۰۶ شروع شده و تا ۱۳۱۴ به اوج خود رسید. اما روی دیگر این فرمان حکومتی، آن بود که مذهبیون، روضههای خانگی را به عنوان راهکاری جهت اقامه عزای سیدالشهدا علیهالسلام توسعه دادند تا به دور از مزاحمت عوامل حکومت، به سوگ آن حضرت بنشینند. در این شرایط بود که روضههای خانگی از حالت انحصاری اشراف خارج شده و با استقبال مردم رو به رو شد. فروغی نقل کرده است که مردم میگفتند: مگر میشود که ما هم مانند میرزا علی اصغر خان اتابک، در خانه خود روضه برگزار کنیم؟ لذا عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ این فرمان رضا خان، زمینه را برای گسترش این نوع مجالس فراهم کرد.
جعفری با اشاره به ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی روضههای خانگی گفت: برای مثال، گزارش شده است که گاهی مردم با کلاه قجری در روضههای خانگی حضور مییافتند و این مسئله، بیانگر نوعی مقاومت سیاسی در برابر رضاخان بوده است. علاوه بر آن، شاهد آن هستیم که همین روضهها تا چه اندازه در وقوع انقلاب اسلامی، نقش داشتند.
وی با تاکید بر اینکه روضههای خانگی، به دلیل در امان ماندن از گزند نیروهای حکومت، مکانیسمهای خاص خود را هم توسعه دادند، بیان داشت: استفاده از عَلَمهای رنگی، به پا گذاشتن سر کوچهها و نیز بهرهگیری از مکانیسم نخ و تسبیح، همه از جمله روشهایی بودند که اهل روضه را به سوی مکان روضه هدایت میکردند. از طرفی، زمان برگزاری مجالس خانگی، عموماً صبح زود، قبل یا بعد از اذان صبح بوده است؛ چرا که این روضهها از حالت زنانه خارج شده و مردان نیز، برای عزاداری به این روضهها میآمدند، لذا هم به جهت در امان ماندن از آسیب نیروهای حکومتی و هم به جهت آنکه میخواستند به سوی کار و پیشه خود بروند، بهترین زمان برای برگزاری روضههای مخفیانه خانگی، ساعات ابتدایی روز بود.
تأثیر نگارش کتاب مفاتیح الجنان بر رونق روضههای خانگی
در بخش دوم این نشست تخصصی سعید طاووسی مسرور عضو شورای علمی همایش و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی به بیان مطالب خود پرداخت و در تکمیل سخنان دکتر جعفری گفت: از جمله عوامل دیگری که باعث شکلگیری و گسترش روضههای خانگی شده است، توصیههای مؤکد علماست. مثلاً آقای قاضی تاکید داشتهاند که حتماً در منزل خود روضه داشته باشید و به ویژه در دهه محرم، روضههای خانگی را مراقبت کنید. عامل دیگر، نگارش کتاب مفاتیح الجنان در دوره پهلوی اول و توصیههای مکتوب در آن است که در ترویج و جا افتادن روضههای خانگی، نقش به سزایی داشته است.
طاووسی با بیان این مقدمه که یکی از روشهای مطالعه سیر تطور هیأت و آئینهای مذهبی، بررسی مکانها و بناها و مطالعه تغییر و تحولات و نمادهای آنهاست، اظهار داشت: در دوره ناصری، اماکن متعددی برای روضه و عزاداری داریم که از جمله آن، خانههای اشراف و اعیان است. برای مثال، خانه مقدم که امروزه به موزه تبدیل شده است، بسیار جالب توجه است. در این منزل اعیانی قجری، هم اتاق رقص با نقاشیهای دیواری نامناسب وجود دارد و هم اتاق عزاداری با نقاشیهایی از صحنههای عاشورا. در واقع قاجارها بین همه چیز جمع کرده بودند و شخص ناصرالدین شاه نیز، همینگونه بود! خانه اربابی از دیگر مواردی بود که به عنوان یکی از قدیمیترین اماکن عزاداری در تهران میتوان معرفی کرد.
پهلوی پوشیدن لباس مشکی را به طور کلی ممنوع اعلام کرد
این عضو شورای علمی همایش هیأت و آئینهای مذهبی ادامه داد: در سال ۱۳۱۴ و در دوره رضا خان، عزاداری بر سیدالشهدا علیهالسلام و اهل بیت علیهم السلام ممنوع اعلام شد. حکومت پهلوی اول از این هم فراتر رفت و در سال ۱۳۱۶، پوشیدن لباس مشکی را به طور کلی ممنوع اعلام کرد! در واقع حتی برای خویشانِ تازه درگذشته نیز، کسی حق نداشت سیاه به تن کند! این روند ادامه یافت تا در سال ۱۳۱۸، ذکر مراثی اهل بیت علیهم السلام حتی در مجالس ختم نیز ممنوع شد. البته این مسئله، در میان مردم و اقشار جامعه واکنش برانگیز بود، تا جایی که حسینیه صنف پوستفروشان و سالامبور تهران در سال ۱۳۱۵ یعنی بحبوحه محدودیتها و برخوردهای حکومتی، تأسیس شد. لذا باید گفت هیأت به صورت کلی، ریشه در تشکیلات صنفی دارد و از دل اصناف، جوشیده است که قدیمیترین هیأت در معنای مورد نظر نیز، هیأت صنف بزّاز در دوره ناصری بوده است.
طاووسی مسرور خاطرنشان کرد: حسینیه سادات اخوی از دیگر اماکن عزاداری دوران ناصری است که اساساً مجلس روضهخوانی زنانه در آن برگزار میشده است و اکنون نیز، به همین ترتیب است؛ بانوان گرداگرد مداح و در مرکز مجلس نشسته و آقایان، در حاشیه و در ایوان مینشینند. باید توجه داشت که جنبه تشکیلاتی بودن هیأت پُررنگ است و با وجود گستردگی، نقش هرکس در آن مشخص است؛ همین مسئله، یعنی تقسیم کار تخصصی، یکی از تفاوتهای هیأتهای عصر مدرن با عزاداریهای مرسوم پیشین است.
وی با تاکید بر اینکه داخل بازار، تعداد حسینیهها زیاد نیست اما مساجد متعددی وجود دارد، بیان داشت: همین مسئله نشان میدهد که مسجد را به عنوان کانون عزاداری انتخاب میکردهاند. لذا مساجد فراوانی داریم که پذیرای مجالس روضه بودهاند، مانند مسجد میرزا موسی که قدمتش به دوره فتحعلیشاه بازگشته و هیأت صنف بزاز در آن مستقر بوده است. به همین ترتیب، میتوان به مساجد قدیمی و کهنی چون مسجد جامع تهران، مسجد چهل ستون، مسجد سلطانی، مسجد سید عزیز الله و مسجد مروی اشاره کرد. کانون عزاداری قرار دادن مسجد، سنتی است که تا به امروز هم، تداوم یافته است. ناگفته نماند بعضی از این کانونهای عزاداری، در دورههای بعد هم باقی بوده و اثرگذاری اجتماعی داشتهاند؛ مانند مسجد سید عزیز الله که محل سخنرانی مرحوم فلسفی در دوران انقلاب بود. از حسینیههای قاجاری نیز، بازار صدرالعلما را داشتهایم که کانون عزاداری بوده و تا به امروز هم، باقی است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه با اشاره به مدخل تکیه دولت در کتاب «فرهنگ سوگ شیعی» که به قلم خود اوست، افزود: هرچند این تکیه، تنها تکیه مهم تهران نیست، اما از جهتی مهمترین تکیه است و بایستی در مقایسه آن با تکایای قجری تجریش و نیاوران گفت که این تکیه، بنا بوده مکانی کاملاً عمومی با کارکرد عزاداری باشد. بر خلاف مثلاً تکیه تجریش که محله محور بوده و در طول سال، بازار است و صرفاً در ایام محرم، به عزاداری اختصاص مییابد. ظاهراً ناصرالدین شاه به فکر ساختن جایی بوده که به صورت عمومی در آن عزاداری شود و هم اعیان در مراسم آن حضور داشته باشند و هم مردم عادی؛ لذا ساخت تکیه دولت، تحول مهمی در تاریخ اماکن عزاداری به شمار میرود. از دیگر نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که هیأت به معنای جدید و امروزین آن، متأثر از مدرنیسم است و لذا با تشکیلات صنفی هم شروع شده است. بنابراین ما شاهد آن هستیم که حتی ساختمان تکیه دولت، از ساختمان تئاتر لندن الگو گرفته شده است. جالب است که سعی کرده بودند عزاداری سنتی را در این فضای جدید، بازتولید کنند.
قاجارها تعزیه شاد را ابداع کردند
طاووسی ادامه داد: گویا از نظر قاجارها حیف بود که بنا و تشکیلات تکیه دولت، فقط برای مجلس عزاداری محرم استفاده شود! لذا تدریجاً تعداد مراسمات را گسترش داده و مجالس مختلفی را در آن مکان، برگزار میکردند. میتوان گفت یکی از ریشههای تعداد فراوان مناسبتهای مذهبی و مراسمهایی که امروز داریم، شاید در همین مسئله و در تکیه دولت نهفته باشد. قاجارها تا جایی در تولید مناسبتها و مراسمات پیش رفتند که دست به ابداع «تعزیههای شاد» زده و حتی پس از آن، وارد فضای داستانهای ایرانی با موضوع عشق و عاشقی شدند! در واقع آنان از عاشورا عبور کردند و ادواتی را نیز مخصوص دیگر مراسمهای تولیدی خود، به وجود آوردند که برخی از آنها امروز در کاخ گلستان موجود است.
این کارشناس حوزه تاریخ اضافه کرد: مدخل مهدیه تهران از دیگر مباحثی است که در کتاب فرهنگ سوگ شیعی به رشته تحریر درآوردهام. مهدیه تهران از جهاتی شبیه تکیه دولت است، زیرا نه در فضای تکیههای محلی، نه تشکیلات صنفی و نه حسینیهها نمیگنجد و قابل تحلیل نیست. هیأت و روضه خانگی هم نیست؛ بلکه یک فضای عمومی است و اغراض استفاده از آن نیز ترویج مذهب، مبارزه با بهائیت، مقابله با شراب خواری و… تا فعالیتهای انقلابی بوده است. این در حالی است که در اماکن مورد بحث قبلی، چنین ظرفیتی و به این شکل وجود نداشت. مهدیه رشت، سیرجان، گرگان، کرمان و… نیز، به تقلید از مهدیه تهران، شکل گرفتهاند. در حال حاضر، ۱۶۵ مهدیه داریم که به محوریت مهدیه تهران، به وجود آمده است.
وی با اشاره به اینکه وجه تشابه مهدیه تهران با حسینیه ارشاد، عمومی و مدرن بودن آنهاست، گفت: این دو مکان، دیگر مختص صنف یا قشر خاصی نبودند، لذا بایستی گفت سیر ما از مهدیه تا حسینیه ارشاد، سیر از تأثیر مدرنیسم به تأثیر مدرنیسم است. در حسینیه ارشاد صندلی چیده بودند، سِن داشت و کسی به سخنرانی میپرداخت. این سبک اجرای عزاداری، روی مجالس مداحان ما در امروز، اثر گذاشته است. در حسینیه ارشاد یک شخصیت محاسن تراشیده کت شلواری کراواتی به نام دکتر شریعتی به عنوان سخنران ثابت، سخنرانی میکرد و امروز هم بعضی از هیأتهای ما، اصرار دارند که یک غیر روحانی، سخنران آنها باشد. لذا ممکن است یک کانون عزاداری از بین برود یا محوریت خود را از دست بدهد، اما تأثیرات آن تا نسلها باقی بماند.
کد خبر 5926402 فاطمه علی آبادیمنبع: مهر
کلیدواژه: تهران کرمان ایران قاجار شیعه کرمان انقلاب اسلامی ایران حسینیه ارشاد صابر جعفری قاضی انقلاب شهر تهران ناصرالدین شاه مجلس مسجد مروی کاخ گلستان ایالات متحده امریکا عاشورا گرگان سیرجان دانشگاه علامه طباطبایی فلسطین قرآن رژیم صهیونیستی انقلاب اسلامی ایران حجاب و عفاف قرآن کریم مقام معظم رهبری ایالات متحده امریکا ناصر رفیعی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آیت الله مصباح یزدی هیات مذهبی آیت الله خامنه ای معرفی کتاب دانشگاه علامه طباطبایی عضو هیأت علمی دانشکده روضه های خانگی کانون عزاداری حسینیه ارشاد برگزاری روضه مهدیه تهران روضه ها خانواده ها پهلوی اول تکیه دولت هیأت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۹۹۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقادات پهلوی به قاجاریان بهخاطر امتیازدادن به بیگانگان!
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: امروز ۱۱ اردیبهشت سالروز ترور ناصرالدینشاه است. حسین اصغری؛ پژوهشگر تاریخ معاصر میگوید درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم اینکه هر دو سلسله ادعای وطنپرستی داشتند، قسمتهایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه میرسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناکتر بوده است.
در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخشهایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزیهایی دست مییافت که به عنوان نمونه میتوان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آنها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روسها شده بود پس گرفته شوند و یا اینکه عباسمیرزا بارها موفق شد سپاه روس را مجبور به عقبنشینی از مناطق مختلف کند.
اصغری به بهانه سالروز ترور ناصرالدینشاه، یادداشتی با عنوان «وطنپرستی به سبک پهلوی» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است. او در اینیادداشت عنصر «وطنپرستی» میان خاندان قاجار و پهلوی را مقایسه کرده است.
مشروح متن اینیادداشت در ادامه میآید؛
«خاک وطن، ناموس ماست و ایرانی جماعت، ناموسپرست است». این گزاره، در ذهن و اندیشه و جان هر ایرانی باغیرتی ریشه دارد و تاریخ نیز این مساله را ثابت کرده است. هنگامی که ملت ایران، هشت سال در برابر تجاوزات صدام با حمایت تمامعیار نظام بینالملل از او ایستادگی کرد اما یک وجب از خاک میهن را به دشمن تسلیم نکرد حاکی از همین مساله است؛ و نیز اینکه هرگاه در مطالعه کتاب تاریخ وطن، با صفحاتی مواجه میشود که گوشهای از سرزمین ایران توسط اجانب جدا شده است آه حسرت و ملامت حکام وقت سر میدهد ریشه در همین مسئله دارد. قرارداد ترکمنچای و گلستان و جدایی بخشهایی از سرزمین ایران در دوره قاجار و نیز جداشدن مناطقی نظیر آرارات و بحرین و بخشهایی از سیستان و مناطقی در حدود مرزی آذربایجان غربی و اروندرود و مناطق جنوب اترک و … در دوره پهلوی داغی است که حرارت آن هیچوقت در سینه ملت ایران کاهش نمییابد. اما نکتهای که لازم است در اینجا بدان توجه شود این است که جدایی این مناطق از ایران، در شرایط یکسانی صورت نگرفته است و همین مسئله موجب میشود تا داغ برخی از آنها به صورت مضاعف احساس شود.
درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم اینکه هر دو سلسله ادعای وطنپرستی داشتند، قسمتهایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه میرسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناکتر بوده است. در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخشهایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزیهایی دست مییافت که به عنوان نمونه میتوان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آنها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روسها شده بود پس گرفته شوند و یا اینکه عباسمیرزا بارها موفق شد سپاه روس را مجبور به عقبنشینی از مناطق مختلف کند.
این مساله که جدایی مناطقی از ایران در دوره قاجار بعد از یک سلسله مقاومتهایی رخ داد که البته ناکام بودند نکته مهمی است که در هیچکدام از مناطق جدا شده از ایران در دوره پهلوی مشاهده نمیشود. آرارات بعد از کدام نبرد از ایران جدا شد؟ اروند چطور واگذار شد؟ جدایی مناطق جنوب اترک در نتیجه شکست در چه بود؟ چرا مناطقی از سیستان از کشور جدا شد و اساساً چه تلاشی صورت گرفت تا این جداییها رخ ندهد؟ نیروهای نظامی ایران برای جدانشدن این مناطق چه نقشی ایفا کردند؟ داستان جدایی بحرین از ایران هم که لکه ننگ ابدی برای این سلسله شد. به راستی، با بررسی این موارد، علیرغم تمام انتقادات به کارنامه سیاه هر دو سلسله پادشاهی، کدامیک را میتوان وطنپرستتر دانست؟ کدام سلسله تلاش بیشتری کرد تا تمامیت ارضی ایران را حفظ کند؟ ادعای کدام سلسله گوش فلک را کر کرده است که دارای ارتشی نوین و مجهز بود؟ عملکرد این ارتش در دفاع از تمامیت ارضی کشور چه بود؟ اساساً کدام سلسله دغدغه حفظ و حراست از ناموس وطن تا حد ممکن را داشت؟
در جنگ سوم هرات، وقتی نیروی نظامی ناصرالدین شاه قاجار هرات را پس گرفت توطئههایی رخ داد و انگلستان لشکرکشی محدودی کرد که در نتیجه آن ناصرالدینشاه مجبور شد دستور عقبنشینی به سردار خود بدهد و از این منطقه چشمپوشی کند؛ اما رضاخان برای واگذاری مناطق مختلف ایران به اجانب و خدشهدار کردن تمامیت ارضی کشور و دست درازی به ناموس وطن، چه اجباری داشت؟ چه مقاومتی از خود نشان داد که بتوان رضاخان را وطنپرستی نامید که حافظ تمامیت ارضی ایران بود؟
خاطرهای که باقر کاظمی، وزیرخارجه رضاخان نقل میکند دل هر ایرانی باغیرتی را خون کرده است؛ نوری سعید (وزیر خارجه عراق) با نهایت خضوع و خشوع و حالت گریه به رضاخان گفت: «اعلیحضرت شایسته است به عراق ترحم فرمایند. ما کشور کوچک و ضعیف و نحیفی هستیم که حتی از ایالات ایران هم کوچکتریم، درصورتی که ایران به این بزرگی و عظمت و ثروت و جمعیت است و هزاران فرسخ در خلیج فارس و بحر عمان و دریای هند مجاورت با دریا دارد و عراق بیچاره بدبخت برای نفس کشیدن و زنده ماندن یک راه باریک به دریای آزاد دارد که شطالعرب باشد که اگر آن را نداشته باشیم، گلوی ما فشرده میشود و خفه خواهیم شد… سپس به حال گریه و زاری گفت: اگر من به این وضع به بغداد برگردم، حیثیت و نفوذم لکهدار میشود و یک نوکر صدیق اعلیحضرت از بین خواهد رفت. شاه که در مقابل این حرفها تحتتأثیر قرار گرفته بود گفت: جلوی آبادان مقداری به ایران بدهید و بقیه شط العرب مثل حالا باشد (برای شما باشد)»!
رضاخان با امضای معاهده سعدآباد تمام تلاشهای ۱۰۰ ساله ایران برای احقاق حقوق خود در اروندرود را از بین برد و ایران را از حقوق طبیعی و تاریخی خود محروم کرد و مالکیت اروندرود را به استثناء قسمت کوچکی (۵ کیلومتر در مقابل بندر آبادان) به عراق داد.
حقیقت این است که علیرغم انتقادات شدیدی که خاندان پهلوی نسبت به قاجار داشتند که همواره امتیازات گوناگونی را به بیگانگان دادند و اساساً نتوانستند از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند، اما صفحات تاریخ گویای این مطلب است که خاندان پهلوی در این عرصه، دست قاجار را از پشت بسته است و به مراتب کفه وطنپرستی قاجار نسبت به پهلوی سنگینتر است؛ برای اثبات این مطلب کافیاست نگاهی کوتاه داشته باشیم به امتیازاتی که پهلوی به اجانب داد و سرزمینهایی که مثل آب خوردن از کشور ایران جدا کرد؛ از قرارداد کنسرسیوم گرفته تا واگذاری ۷۰ درصدی آبهای منطقهای و پیمان سعدآباد و عقبنشینی از خط مرزی اروند و جداشدن مناطق مختلفی از شرق و غرب و شمال و جنوب کشور.
انتقاد طرفداران پهلوی از وطنپرست نبودن قاجار، برای آنها تف سربالا است و دودی است که قبل از هرکس، چشم خودشان را کور میکند.
کد خبر 6093297 زینب رازدشت تازکند